کامی از نام (5)
شرحی عرفانی بر اسماء دعای شریف جوشن کبیر، توسط سالک الی الله مرحوم سید علی نجفی(ره)
وقتی شفاعت شامل حال کسی شد، دیگر خودش را جدا نمیبیند؛ دیگر صحبتِ من و شما نیست.
ز بس بستم خیالِ تو، تو گشتم پای تا سر من تو آمد رفتهرفته رفت من آهستهآهسته
خدا رحمت کند! روزی استادمان در ماه رمضان بر این قسمت تأکید کرد و مطلبی فرمود که مگر نه این است که (وَ یَبقَی وَجهُ رَبِّک)، فقط وجهالله میماند، خب، پس مؤمنین چه میشوند؟ مؤمنین هم باقی هستند؛ دیگر نگو «مؤمنین» بلکه بگو «وجهالله» باقی است. یکی میشود، نه اینکه دو تا باشند، یعنی یکی خودشان و یکی هم شفیعشان باشد، هرچند ما اینجا ناچار دو تا میبینیم که ما هستیم و شفیعمان. ما موجود فقیری هستیم؛ معلوم هم هست که فقیریم؛ و یک غنی فقر ما را کفایت میکند. ما این را دو تا میبینیم، اما آنجا این دوگانگی برداشته میشود. فرق آخرت با دنیا هم برای مؤمنین این است، لذا مشتاق آخرتاند. بهقول آن عارف، با امیرالمؤمنین(ع) همخانه میشوند.
بدون دیدگاه